Monday, February 2, 2015
حدود یک ماه پیش فرهاد 35 ساله از آمریکا برای مشاوره با زیبا ناوک تماس می گیرد تا در باره یک معضل جنسی و سکسی که به مرور به یک مشکل روحی هم بدل شده بود با زیبا ناوک مشاوره کند.
فرهاد از سن یازده سالگی مورد تعرض و تجاوز جنسی عمه اش فریبا 30 ساله قرار گرفته بود بدین صورت که فریبا از فرهاد برای ارضای جنسی اش سوء استفاده جنسی می کرد و با ابزارهای مختلف مانند دیلدو او را از راه آنال یا کون مورد تعرض قرار می داد و خودش را به ارضای جنسی می رساند. بعد هم فریبا برای اینکه فرهاد، برادرزاده خردسالش را کمی راضی نماید برای او انواع اسباب بازی ها یا وسایل مورد نیازش و نیز لباس های قشنگ می خرید.
فرهاد از طرفی به علت ترس و واهمه و از طرف دیگر شرم و خجالت و نیز هدایای عمه فریبا که همانا رشوه های او برای ادامه این رابطه بودند نمی توانست در باره این مساله با کسی حرف بزند و….
بدینسان فرهاد با احساسات عجیب خودش نسبت به عمه فریبا که ممزوج از نفرت و ترس و محبت و.. بود بزرگتر می شود و به مرور در سیر تکرار این کار از طرف عمه فریبا، او نیز به این رفتار جنسی در موضع یک مفعول عادت کرده و حتی کم کم برایش خوشایند می شود بطوری که او دیگر خودش پیشقدم این رابطه می شد و در روابط جدید جنسی اش نیز بیشتر بدنبال زنانی می گشت که آنها نیز به مانند عمه فریبایش از موضع فاعل بودن و کردن مردها لذت می بردند ولی پاسخ به این نیاز و رفتار جنسی برای فرهاد در محیط بسته ایران و شرایط فرهنگی آن و یافتن و پیشبرد چنین روابطی بسیار بسیار سخت بود. از این رو فرهاد عازم کشور آمریکا می شود.
فرهاد در محیط تقریبا آزاد آمریکا می تواند روابط نسبتا دلخواه خودش را پیدا کند و با زنانی طرح دوستی بریزد که آنها اعلام می کردند که در موضع فاعلی و کردن مردان بیشتر لذت جنسی می برند و فرهاد حتی در روابطی قرار می گیرد که چندین زن خواهان چنین روابطی بودند.
البته تمامی این حالات فرهاد ناقض موضع فاعلی او در روابط جنسی او نبودند و او می توانست در موضع فاعلی هم در سکس لذت ببرد هرچند او بیشتر ترجیح می داد در موضع یک مفعول در یک رابطه جنسی باشد به قول خودش تمایل او به درصد 70% حالت مفعولی و 30% حالت فاعلی بود.
ناگفته نماند که همین رفتار جنسی با تمایل ببشتر به حالت مفعولی راه را برای رابطه جنسی با مردان را نیز برای او باز کرده بود و او به چنین روابطی نیز بی تمایل نبود.
تمام این گرایشات به مرور او را درونا متفاوت از دیگران کرده بود بطوری که احساس می کرد که به نوعی تافته جدا بافته از جامعه شده است و دیگر نمی تواند در یک رابطه معمول و مطابق عرف جامعه قرار گیرد و او دیگر نخواهد توانست یک زمانی ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد و چنانچه دیگران از حالات و گرایشات روحی او و نیز گذشته و نارسائی های دوران کودکی او باخبر شوند او طرد خواهد شد و همه او را تمسخر کرده و تازه اگر خیلی به او لطف!!! کنند او را بیمار روانی خواهند خواند.
تمام این کلنجارهای روحی و روانی و پوشیده نگه داشتن این روابط و نیازها از دیگران، فرهاد را به موضعی می کشاند که او حتی خودش را سرزنش و شماتت کرده و احساس از خود بیزاری و نفرت از خود پیدا کند.
این خود بیزاری و خودسانسوری و …. ناراحتی های روحی او را صدچندان کرده که تمام این حالات بی تاثیر بر روند و سیر طبیعی زندگی او نبودند و هر روز بیش از پیش از نشاط و شادابی و آرامش او را در زندگی می کاستند و فرهاد این معضل و ناراحتی روحی را هم اینک نیز با خود یدک می کشد.
حال با این نظرخواهی زیبا ناوک قصد دارد که دوستان دیگر را نیز در این مشاوره شرکت بدهد تا به کمک هم گامی دیگر برای رواندرمانی اجتماعی و آرامش تمامی افراد جامعه مان از جمله فرهاد برداریم.
اسامی فرهاد و فریبا مستعار هستند و این دوست مان از آمریکا تنها رضایت داد که اسم کشور او واقعی باشد و نیز عکس هائی از او منتشر شوند که صورت او در آنها مشخص نباشد. دوستانی که مایل به شناخت بیشتر هستند می توانند با زیبا ناوک تماس بگیرند.
 20.8.2012

0 دیدگاه:

Post a Comment

رهنمودهای زیبا ناوک

تماس با زیبا ناوک

zibanawak1@gmail.com 00491795737383

فیسبوک

آمار بازدیدکننده ها