بهناز از ایران دعوت به رواندرمانی گروهی و نظر دهی جمعی
سلام خانوم ناوک مشکل من عذاب وجدان در مورد دختر خاله ام بود که حدود 8 سال پیش من به او خیانت کرده و با دوست پسرش دوست شدم و البته مشکلات زیادی در این راه کشیدم و به نظر خودم تاوانش را تا حد زیادی پس دادم .حالا از دوست مشترکمان آقای شیخان پرسیده بودم که آیا باید اعتراف کنم به دختر خاله ام که ایشان فرمودند ..نه ..گذشته را در قبرستان خاک کنید و از فردا صبح در جلوی آیینه به خود بگویید تولدت مبارک! اقای شیخان به من دکتر هولاکویی را پیشنهاد کردند و من در این مسیر با روانشناسان دیگری هم اشنا شدم . احساس می کنم در حال تحولی بزرگ هستم …و خیلی دوست دارم که رشد کنم و تمام وجودم پر از ازادی و عشق بشود …من از ابتدا شما را خانوم ناوک به طور تصادفی در یوتیوب در مصاحبه با بهروز ابشار شناختم. بعد برام جالب شد که شما را بشناسم و رفتم تو اینترنت و با شما بیشتر اشنا شدم. در واقع شما و شهامت و صداقتت تون باعث شد که من هم به یاد (خود) فراموش شده ی خودم بیفتم و بهش توجه کنم و ببینم که در گذشته تا حال با این خود بی نوایم چه ها کردم .کاش همه ی ما شهامت این را داشتیم که روح برای هم عریان کنیم . انگاه دنیا بهشت می شد. جایی که صداقت محض وجود دارد و چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد …دعا کنید برایم که خودم را به طور کامل پیدا کنم و خود را در ارتباط و عشق با همه ی مردم و دنیا ببینم .دعا کنید که در مسیر شناخت خودم به جای رضایت بخشی برسم …باز هم ممنون از وجود پر وجودتان که به من اموخت که هیچ کس و هیچ چیز ارزش این را ندارد که خود درونی مان را به خاطرش پنهان کنیم. سرزنش کنیم یا سرکوب کنیم . به امید عشق و ازادی برای همه! دوستدار شما بهناز
جواب زیبا ناوک: بهناز عزیز ضمن اینکه خوشحالم با رضا شیخان در ارتباط قرار گرفتی ولی من کاملا مخالف این عقیده هستم که گذشته را باید در قبرستان خاک نمود و برعکس روان درمانی من همیشه بر این اصل بوده که ما باید با گذشته مان آشتی کنیم نه اینکه آن سرکوب کرده و فراموشش کنیم.
اگر این مساله با نصیحت و اراده انسانی قابل فراموش شدن بود حتما تو هم براحتی آن را فراموشش کرده بودی و به مشاوره نیازی نداشتی.حال اشتباه گذشته ات را تکرار نکن و بدون هیچ احساس شرم و حیائی برو پیش هر کسی که از او در دلت مساله ای داری و برایش براحتی حرف بزن!
با دوست پسر دختر خاله ات هم که دوست شدی هیچ گناهی نکردی احساس گناه و ناراحتی آن موقع در وجود ما بوجود می آیند که ما خود را مجبور به پنهان کاری و مخفی کاری می کنیم و از درون و رفتارهای خود می ترسیم در حالی که در واقعیت این ترسها بی معنا هستند.
در ضمن هیچ انسانی به کس دیگری تعلق ندارد نه تو به کسی نه دخترخاله ات نه دوست او و همه آزادند در ایجاد هر رابطه ای با هم.
تاوان هائی هم که دادی برای کاری نبود که کردی بلکه به علت عدم جسارت تو در دفاع از حق طبیعی تو در لذت بردن با دوست دخترخاله ات بود. پس راحت برو همه چی را به همه کس بگو و روی هر رازداری تحت هر توجیه ای خط قرمز بزرگی بکش تا سنگینی بارهای انباشته شده از گذشته ات در روانت ترا رها سازند.
در این رابطه بد نیست نگاهی به داستان "شیلان دختر جوانی که عاشق دوست پسر زیبا ناوک می شود"، بیندازی و نیز شعر به "من همسرانم را دوست دارم" از کتاب عادتی؟! عادتی؟! عادتی؟! زیبا ناوک. در ضمن من مدتهاست که برای هیچ کسی دعا نمی کنم.
زیبا ناوک 20.4.2013
سلام خانوم ناوک مشکل من عذاب وجدان در مورد دختر خاله ام بود که حدود 8 سال پیش من به او خیانت کرده و با دوست پسرش دوست شدم و البته مشکلات زیادی در این راه کشیدم و به نظر خودم تاوانش را تا حد زیادی پس دادم .حالا از دوست مشترکمان آقای شیخان پرسیده بودم که آیا باید اعتراف کنم به دختر خاله ام که ایشان فرمودند ..نه ..گذشته را در قبرستان خاک کنید و از فردا صبح در جلوی آیینه به خود بگویید تولدت مبارک! اقای شیخان به من دکتر هولاکویی را پیشنهاد کردند و من در این مسیر با روانشناسان دیگری هم اشنا شدم . احساس می کنم در حال تحولی بزرگ هستم …و خیلی دوست دارم که رشد کنم و تمام وجودم پر از ازادی و عشق بشود …من از ابتدا شما را خانوم ناوک به طور تصادفی در یوتیوب در مصاحبه با بهروز ابشار شناختم. بعد برام جالب شد که شما را بشناسم و رفتم تو اینترنت و با شما بیشتر اشنا شدم. در واقع شما و شهامت و صداقتت تون باعث شد که من هم به یاد (خود) فراموش شده ی خودم بیفتم و بهش توجه کنم و ببینم که در گذشته تا حال با این خود بی نوایم چه ها کردم .کاش همه ی ما شهامت این را داشتیم که روح برای هم عریان کنیم . انگاه دنیا بهشت می شد. جایی که صداقت محض وجود دارد و چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد …دعا کنید برایم که خودم را به طور کامل پیدا کنم و خود را در ارتباط و عشق با همه ی مردم و دنیا ببینم .دعا کنید که در مسیر شناخت خودم به جای رضایت بخشی برسم …باز هم ممنون از وجود پر وجودتان که به من اموخت که هیچ کس و هیچ چیز ارزش این را ندارد که خود درونی مان را به خاطرش پنهان کنیم. سرزنش کنیم یا سرکوب کنیم . به امید عشق و ازادی برای همه! دوستدار شما بهناز
جواب زیبا ناوک: بهناز عزیز ضمن اینکه خوشحالم با رضا شیخان در ارتباط قرار گرفتی ولی من کاملا مخالف این عقیده هستم که گذشته را باید در قبرستان خاک نمود و برعکس روان درمانی من همیشه بر این اصل بوده که ما باید با گذشته مان آشتی کنیم نه اینکه آن سرکوب کرده و فراموشش کنیم.
اگر این مساله با نصیحت و اراده انسانی قابل فراموش شدن بود حتما تو هم براحتی آن را فراموشش کرده بودی و به مشاوره نیازی نداشتی.حال اشتباه گذشته ات را تکرار نکن و بدون هیچ احساس شرم و حیائی برو پیش هر کسی که از او در دلت مساله ای داری و برایش براحتی حرف بزن!
با دوست پسر دختر خاله ات هم که دوست شدی هیچ گناهی نکردی احساس گناه و ناراحتی آن موقع در وجود ما بوجود می آیند که ما خود را مجبور به پنهان کاری و مخفی کاری می کنیم و از درون و رفتارهای خود می ترسیم در حالی که در واقعیت این ترسها بی معنا هستند.
در ضمن هیچ انسانی به کس دیگری تعلق ندارد نه تو به کسی نه دخترخاله ات نه دوست او و همه آزادند در ایجاد هر رابطه ای با هم.
تاوان هائی هم که دادی برای کاری نبود که کردی بلکه به علت عدم جسارت تو در دفاع از حق طبیعی تو در لذت بردن با دوست دخترخاله ات بود. پس راحت برو همه چی را به همه کس بگو و روی هر رازداری تحت هر توجیه ای خط قرمز بزرگی بکش تا سنگینی بارهای انباشته شده از گذشته ات در روانت ترا رها سازند.
در این رابطه بد نیست نگاهی به داستان "شیلان دختر جوانی که عاشق دوست پسر زیبا ناوک می شود"، بیندازی و نیز شعر به "من همسرانم را دوست دارم" از کتاب عادتی؟! عادتی؟! عادتی؟! زیبا ناوک. در ضمن من مدتهاست که برای هیچ کسی دعا نمی کنم.
زیبا ناوک 20.4.2013
0 دیدگاه:
Post a Comment