بهروز از اروپا دعوت به رواندرمانی گروهی و نظردهی جمعی
خانم ناوک با درود خدمت شما، امیدوارم که همچو همیشه روحیه قوی و خوبی داشته باشید. راستش اجازه میخواهم که سئوالی رو مطرح کنم که مدتهاست با آن مواجه میشوم من ۳۳ سال سّن دارم و همانند تمام مردها که از گرایش طبیعی به جنس مخالف بهرمند هستند، من نیز به جنس زن علاقه دارم. درباره وضعیت تأهل هم باید بگویم که ۳ سالی هست که طلاق صورت گرفته که البته بخواست همسرم بوده. راستش بگونهای ناخودگاه و غریزی که البته از اندازه لازم بگمان من زیادتر هست، قسمت آرنج به بالای دست خانمها یا همان بازوانشان، برایم شهوت برانگیز و بسیار بسیار جذاب میباشد، و از آنجا که در ایران ساکن نیستم، در فصل گرما که خانمها و دختران لباس آستین حلقهای در خیابان بر تن دارند، ناخودآگاه دائما چشمم به آنها و تنها قسمت بازوانشان میافتد که پس از چند ثانیه بخود آمده و نگاهم را به نقطهای دیگر میبرم، چرا که از هیزی و چشم چرانی بشدت متنفر هستم. در این مواقع، وقتی که میبینم آن دختر خانم یا زنی که نظرم به بازوانش جلب شده، حلقهای ازدواج بر دست دارد، آنجاست که احساس بسیار بدی به من دست میدهد و خود را تا اندازه ی احساس گناه داشتن سرزنش میکنم، انگار که دزدی انجام دادم و به حریم انسانی که دارای شوهر هست دست درازی کردم. میخواستم بدانم که این حالت من نوع از بیماری جنسی است و اگر اینگونه میباشد، چه باید بکنم؟ با سپاس.
جواب زیبا ناوک: بهروز عزیز! تا موقعی که تو با احساس لذت و چشم چرانی خودت شخص دیگری را آزار ندادی، این احساس هیزی و چشم چرانی تو قابل سرزنش و سرکوب نیست چرا که حداقل به خودت که یک طرف قضیه هستی احساس لذت و خوشی داده است و برای زنان طرف مقابلت نیز تو تصمیم نگیر چرا که آنها نیز آزادانه و آگاهانه نوع لباس خود و بیرون گذاشتن بازوانشان را انتخاب کرده اند.
احساس گناه و عذاب وجدان تو تنها ناشی از تربیت نادرست جامعه ماست که تحت عنوان عفت و عصمت و چشم پاکی و القائات دیگر متاثر از مذهب و اخلاقیات و امثالهم با تلقین احساس گناه بخش مهمی از لذت های طبیعی ما را سرکوب کرده اند که از جمله آنها لاس زدن ها، تماس های بدنی، لذت بردن از بوهای خوش همدیگر و دیگر احساسات متنوع هستند که نگاه کردن و لذت بردن از تماشای زنان و مردان زیبا و اندام های قشنگ شان بخشی از آنهاست و بسیار طبیعی که نگاه های خوشایند به این بازوان هم بخش کاملا عادی و نرمال از این لذت هاست.
این حالت تو نه تنها بیماری نیست بلکه برعکس غیر از این باشد نقص و کمبودی در قوه های حسی توست درست به مانند اینکه کسی نابینا باشد و نتواند از حس بینائی اش لذت ببرد. اما نکته قابل توجه و ظریف در این امر لذت بردن ها، اهمیت و ارزش به طرف مقابل مان هست که زیادی و بار فشار احساسات ما او را زخمی و آزرده نسازد و ما بی توجه به بازتاب احساسات مان در این رابطه نباشیم و فقط به خودمان و نفس لذت مان فکر نکنیم چرا که ما انسانهای اجتماعی هستیم و برای یک زندگی و همزیستی بانشاط احساسات محیط اطرافمان نیز باید همواره مدنظرمان باشند و این نه تنها شامل جنس مخالف مان هست بلکه تمامی موجودات محیط اطرافمان را از زن و مرد و کودک و حیوان و گیاه و… را شامل می شود.
در این رابطه مثالی می زنم. شما دوست دارید از روی محبت و عشق زیاد، لپ یک کودکی را بکشید یا او را گاز بگیرید و یا قلقلکش بدهید و .. و بسیار شاهد احمقانی بودید و هستید که در این رفتارها فقط یک طرفه نیاز خودشان را در نظر گرفته و بی اعتنا به درد و ناراحتی و آزار کودک به این کار به ظاهر دوست داشتنی؟؟؟!!! خود ادامه می دهند یا در شوخی های رایج در جامعه ما باز بسیار بسیار جاهلانی را می بینید که تحت عنوان شوخی به دیگران می خندند به جای اینکه با هم بخندند و با این جمله که «شوخی کردم» رفتارهای آزاردهنده خود را توجیه می کنند.
و همین امر در رابطه با نگاه های اینتنزیو intensive هم قابل توجه باید باشد چرا که گاهی این نگاه ها مانند نور زیاد، می تواند آزاردهنده باشد که با عکس العمل ها یا رفتارها و نیز گفته های این افراد می توان به میزان این آزارها و ناراحتی ها پی برد. البته در یک محیطی مانند اروپا این مساله تو کاملا پیش پا افتاده است و شاید بندرت شما شاهد این امواج منفی در رابطه با نگاه مردی به بازوان زنی باشید.
آنچه ترا بهروز آزار می دهد ارزش ها یا بهتر بگویم ضدارزش هائی هست که در ذهن تو از سالها پیش جای گرفته اند که نگاه به نامحرم، لذت بردن جنسی و در یک کلام احساس شادی و خوشی برای تو گناه است، و از طرفی هم زن را هم بر مبنای تفکرات مردسالاری بر بنیان حفظ اصل مالکیت بویژه در جوامع شرقی، مال مردی می دانی که با او ازدواج کرده است نه اینکه این زن نیز احساس دارد و شاید از این نگاه تو بر روی بازوانش لذت ببرد و این اوست که تعیین کننده است نه حلقه بندگی و ازدواج او!
در باره این سوالت هم که آیا این حالت تو بیماری جنسی است کوتاه پاسخ می دهم که اولا به مشاوره های من نگاهی بیندازی که برای مقایسه حالات خودت با دیگران قطعا بد نیست دوما بیماری چه جنسی چه غیرجنسی آنگاه معنا می یابد که مبتنی بر دلایل علمی باشد نه عرف های جامعه و گویای آزار و درد و ناراحتی در بدن یا روان افراد! نه اینکه بنا به تعاریف جامعه و مارک بیماری زدن های رایج در بین عامه ما خود را بیمار بخوانیم!
پس راحت به نگاه کردن هایت یا همان هیزی و چشم چرانی هایت بدون عذاب روحی ادامه بده و لذت ببر از تمامی خوشی ها و زیبائی های دنیا که حق طبیعی توست! و حق طبیعی و سخاوت آن زنانی است که بازوان زیبایشان را نه فقط برای لذت خود بلکه برای لذت دیگران نیز share کرده و به اشتراک می گذارند.
در آخر هم برای تو عکسی با بازوی زیبای یکی ازدوستان سابقم را می فرستم که در سال 2007 در مناطق لختی ها مرا همراهی کرده بود.
زیبا ناوک 22.5.2013
خانم ناوک با درود خدمت شما، امیدوارم که همچو همیشه روحیه قوی و خوبی داشته باشید. راستش اجازه میخواهم که سئوالی رو مطرح کنم که مدتهاست با آن مواجه میشوم من ۳۳ سال سّن دارم و همانند تمام مردها که از گرایش طبیعی به جنس مخالف بهرمند هستند، من نیز به جنس زن علاقه دارم. درباره وضعیت تأهل هم باید بگویم که ۳ سالی هست که طلاق صورت گرفته که البته بخواست همسرم بوده. راستش بگونهای ناخودگاه و غریزی که البته از اندازه لازم بگمان من زیادتر هست، قسمت آرنج به بالای دست خانمها یا همان بازوانشان، برایم شهوت برانگیز و بسیار بسیار جذاب میباشد، و از آنجا که در ایران ساکن نیستم، در فصل گرما که خانمها و دختران لباس آستین حلقهای در خیابان بر تن دارند، ناخودآگاه دائما چشمم به آنها و تنها قسمت بازوانشان میافتد که پس از چند ثانیه بخود آمده و نگاهم را به نقطهای دیگر میبرم، چرا که از هیزی و چشم چرانی بشدت متنفر هستم. در این مواقع، وقتی که میبینم آن دختر خانم یا زنی که نظرم به بازوانش جلب شده، حلقهای ازدواج بر دست دارد، آنجاست که احساس بسیار بدی به من دست میدهد و خود را تا اندازه ی احساس گناه داشتن سرزنش میکنم، انگار که دزدی انجام دادم و به حریم انسانی که دارای شوهر هست دست درازی کردم. میخواستم بدانم که این حالت من نوع از بیماری جنسی است و اگر اینگونه میباشد، چه باید بکنم؟ با سپاس.
جواب زیبا ناوک: بهروز عزیز! تا موقعی که تو با احساس لذت و چشم چرانی خودت شخص دیگری را آزار ندادی، این احساس هیزی و چشم چرانی تو قابل سرزنش و سرکوب نیست چرا که حداقل به خودت که یک طرف قضیه هستی احساس لذت و خوشی داده است و برای زنان طرف مقابلت نیز تو تصمیم نگیر چرا که آنها نیز آزادانه و آگاهانه نوع لباس خود و بیرون گذاشتن بازوانشان را انتخاب کرده اند.
احساس گناه و عذاب وجدان تو تنها ناشی از تربیت نادرست جامعه ماست که تحت عنوان عفت و عصمت و چشم پاکی و القائات دیگر متاثر از مذهب و اخلاقیات و امثالهم با تلقین احساس گناه بخش مهمی از لذت های طبیعی ما را سرکوب کرده اند که از جمله آنها لاس زدن ها، تماس های بدنی، لذت بردن از بوهای خوش همدیگر و دیگر احساسات متنوع هستند که نگاه کردن و لذت بردن از تماشای زنان و مردان زیبا و اندام های قشنگ شان بخشی از آنهاست و بسیار طبیعی که نگاه های خوشایند به این بازوان هم بخش کاملا عادی و نرمال از این لذت هاست.
این حالت تو نه تنها بیماری نیست بلکه برعکس غیر از این باشد نقص و کمبودی در قوه های حسی توست درست به مانند اینکه کسی نابینا باشد و نتواند از حس بینائی اش لذت ببرد. اما نکته قابل توجه و ظریف در این امر لذت بردن ها، اهمیت و ارزش به طرف مقابل مان هست که زیادی و بار فشار احساسات ما او را زخمی و آزرده نسازد و ما بی توجه به بازتاب احساسات مان در این رابطه نباشیم و فقط به خودمان و نفس لذت مان فکر نکنیم چرا که ما انسانهای اجتماعی هستیم و برای یک زندگی و همزیستی بانشاط احساسات محیط اطرافمان نیز باید همواره مدنظرمان باشند و این نه تنها شامل جنس مخالف مان هست بلکه تمامی موجودات محیط اطرافمان را از زن و مرد و کودک و حیوان و گیاه و… را شامل می شود.
در این رابطه مثالی می زنم. شما دوست دارید از روی محبت و عشق زیاد، لپ یک کودکی را بکشید یا او را گاز بگیرید و یا قلقلکش بدهید و .. و بسیار شاهد احمقانی بودید و هستید که در این رفتارها فقط یک طرفه نیاز خودشان را در نظر گرفته و بی اعتنا به درد و ناراحتی و آزار کودک به این کار به ظاهر دوست داشتنی؟؟؟!!! خود ادامه می دهند یا در شوخی های رایج در جامعه ما باز بسیار بسیار جاهلانی را می بینید که تحت عنوان شوخی به دیگران می خندند به جای اینکه با هم بخندند و با این جمله که «شوخی کردم» رفتارهای آزاردهنده خود را توجیه می کنند.
و همین امر در رابطه با نگاه های اینتنزیو intensive هم قابل توجه باید باشد چرا که گاهی این نگاه ها مانند نور زیاد، می تواند آزاردهنده باشد که با عکس العمل ها یا رفتارها و نیز گفته های این افراد می توان به میزان این آزارها و ناراحتی ها پی برد. البته در یک محیطی مانند اروپا این مساله تو کاملا پیش پا افتاده است و شاید بندرت شما شاهد این امواج منفی در رابطه با نگاه مردی به بازوان زنی باشید.
آنچه ترا بهروز آزار می دهد ارزش ها یا بهتر بگویم ضدارزش هائی هست که در ذهن تو از سالها پیش جای گرفته اند که نگاه به نامحرم، لذت بردن جنسی و در یک کلام احساس شادی و خوشی برای تو گناه است، و از طرفی هم زن را هم بر مبنای تفکرات مردسالاری بر بنیان حفظ اصل مالکیت بویژه در جوامع شرقی، مال مردی می دانی که با او ازدواج کرده است نه اینکه این زن نیز احساس دارد و شاید از این نگاه تو بر روی بازوانش لذت ببرد و این اوست که تعیین کننده است نه حلقه بندگی و ازدواج او!
در باره این سوالت هم که آیا این حالت تو بیماری جنسی است کوتاه پاسخ می دهم که اولا به مشاوره های من نگاهی بیندازی که برای مقایسه حالات خودت با دیگران قطعا بد نیست دوما بیماری چه جنسی چه غیرجنسی آنگاه معنا می یابد که مبتنی بر دلایل علمی باشد نه عرف های جامعه و گویای آزار و درد و ناراحتی در بدن یا روان افراد! نه اینکه بنا به تعاریف جامعه و مارک بیماری زدن های رایج در بین عامه ما خود را بیمار بخوانیم!
پس راحت به نگاه کردن هایت یا همان هیزی و چشم چرانی هایت بدون عذاب روحی ادامه بده و لذت ببر از تمامی خوشی ها و زیبائی های دنیا که حق طبیعی توست! و حق طبیعی و سخاوت آن زنانی است که بازوان زیبایشان را نه فقط برای لذت خود بلکه برای لذت دیگران نیز share کرده و به اشتراک می گذارند.
در آخر هم برای تو عکسی با بازوی زیبای یکی ازدوستان سابقم را می فرستم که در سال 2007 در مناطق لختی ها مرا همراهی کرده بود.
زیبا ناوک 22.5.2013
0 دیدگاه:
Post a Comment