در نگاهی به گفتارهای روزانه رایج می بینیم که چقدر کلمه ببخشید بی معنا و طوطی وار مرتب تکرار می شود. ببخشید! پشت من به شماست، ببخشید! پام را دراز کردم، ببخشید! غذا اگر خوشمزه نبود، ببخشید! مزاحم شدم، ببخشید! آقا شیر دارید؟ ببخشید! خانم شما چند ساله تونه؟ و ببخشید! ببخشید! ببخشید! های مکرر بی محتوا...
برای محک واقعی بودن این کلمات کافی است که یک بار بگوئید نه من نمی بخشم!
آنجا شما با واکنش فرد متوجه خواهید شد که آیا جمله او یک حرف توخالی بوده یا واقعی! چرا که بخشش آنجائی معنا پیدا می کند که شما خطا یا گناهی مرتکب شده باشید و خواهان جبران و رفع ضررهای وارده باشید.
نمونه آن موردی از برخورد من به مردی بود که گفت ببخشید من پام را دراز کردم وقتی گفتم: نه آقا من نمی بخشم ... او با حالت عصبی جواب داد: می خوای ببخش، می خوای نبخش! با همین برخوردها براحتی می توان لقلقه زبان شدن این کلمات را در جایگاه های غیرواقعی ملاحظه کرد.
استفاده کلمات بی محتوا و بادکنکی به مرور بار ارزش کلمات واقعی شما را نیز کم خواهند کرد و شما بی آنکه متوجه شوید به یک انسان پرگوی کم ارزش بدل خواهید شد که نهایتا در ارتباط طبیعی زنده و واقعی با اطرافیان تان مشکل پیدا خواهید کرد.
این را نیز به یاد داشته باشید که با تکرار زیاد کلمه ببخشید شما هرگز نخواهید توانست خود را شخص متواضعی نشان دهید چرا که تواضع واقعی تنها خود را با رفتارها و عملکردها به اثبات می رساند نه با کلمات.
3.2.2014
0 دیدگاه:
Post a Comment