زیبا جون من دوست پسری دارم که او هم قبلا با دختری که باکره بوده دوست بوده و هر دوشان اولین رابطه جنسی شان را با هم داشتند و بکارت اون دختر را دوست پسر من برمیداره. درست همین اتقاق برای من هم در اولین رابطه ام با پسر دیگری افتاد.
الان هم من هیچ مشکلی با این دوستم ندارم چون هر دومان همین حق را برای همدیگر یکسان قائل هستیم ولی مساله اینه که تا الان خانواده ام در جریان این موضوع قرار نگرفتند و من می ترسم از اینکه یک روز آنها این موضوع را بفهمند.
همین ترس خیلی من را اذیت می کنه خانواده من هم مذهبی هستند و اصرار دارند که من ازدواج کنم. من دوست پسرم را دوست دارم ولی هنوز برای ازدواج زیاد راضی نیستم از طرفی برای ارتباط جنسی هم با هم موقعیت های خوبی نداریم و الان بیشتر سکس تلفنی و سایبر سکس داریم. میخواستم نظرتان را در باره شرایط زندگی ام بدونم.
جواب زیبا ناوک: قبل از هرچیزی تبریک می گم که باکره نیستی چرا که من همیشه از چنین خبری خوشحال میشم بعد هم مساله اینست که تو خودت از اینکه باکره نیستی احساس ناراحتی نداشته باشی که از نوشته ات برمیاد که خوشبختانه همین اینطور است و بعد هم آنقدر احمق و جاهل نباشی که برای اثبات باکرگی خودت دست به ترمیم این پرده بزنی.
دومین مرحله اینست که شروع کنی از باکره نبودن خودت با نزدیکان و دوستانت حرف بزنی و همین دایره این افراد را گسترش داده و بزرگ کنی بطوری که افراد خانواده ات هم در این جمع قرار گیرند. اگر خواهر داری یا برادری که یا دائی یا خاله یا کسی که بهش احساس نزدیکتری داری از او شروع کن و به هیچ کسی هم نگو که این ماجرا بین خودمان بماند. چرا که این حقیقت را باید خودت به مرور روشن کنی و به دیگران هم نشان دهی که تصمیم گیری در این رابطه حق توست و لاغیر.
حدود 30 سال پیش که من با علی همسر اولم دوست شده بودم این من بودم که به او تقاضای سکس کردم چرا که از همان ابتدای جوانی ام برای من عرضه بکارت به عنوان نشانه عفت و عصمت بسیار مسخره بود و در تمام زندگی ام هم کسی را به یاد ندارم که چنین سوالی را از من کرده باشد. من وعلی حتی در رابطه جنسی مان هیچوقت نفهمیدیم که من اصلا باکره بودم یا نبودم یادم هم نمیاد که از من خونی آمد یا نه. بگذریم این را فقط برای نمونه ای از زندگی خودم گفتم که حتی در سالها پیش که این امر بسیار شدیدتر از امروز بوده امثال منی وجود داشتند که علنا با این مساله مبارزه فرهنگی کنند. در کتاب ســیـبا دوران کودکی، نوجوانی و قبل از زندان زیبا ناوک به این شرایط بخوبی اشاره کرده ام.
حال سخن کوتاه می کنم. این استراتژی را برای خودت بذار که باکره نبودنت را به همه راحت بیان کنی از جمله خانواده ات. وقتی هم مرغ از قفس پرید و طعم ازادی را چشید دیگر نمی توان او را دوباره در قفس اش کرد.
تو وقتی به همه بگوئی و همه بفهمند دیگر امری عادی می شود و خانواده ات هم ناچارا این را می پذیرند. بویژه اینکه هم اکنون یک جنبش ضد باکرگی هم به راه افتاده است و هر روز بر تعداد کسانی که علنا عدم باکره بودنشان اعلام می کنند افزوده می شود.
در باره ازدواج هم من اساسا مخالف ازدواج هستم و معتقدم هر چه زنان و دختران بیشتر به خودشان متکی شوند و اعتماد به نفس شان بیشتر شود دیگر از پسران و مردان طلب ازدواج نخواهند کرد و رابطه سکسی برایشان یک لذت خواهد بود تا امری برای ازدواج.
وقتی تو مستانه روابط خوب خودت را بیشتر کنی قطعا شرایط بهتری هم برای ارتباط با دوست پسرت خواهی داشت و کمتر به سایبرسکس متوسل خواهی شد.
از همه دوستان و حتی نزدیکانت بخواه که هر کسی که ترا دوست دارد خانه و موقعیت خوب برای عشق بازی با دوست پسرت را برایت فراهم کند. کاری که من در سال 2008 از همه دوستانم برای عشقبازی با سامان دوست پسر جوانم در ایرانم انجام دادم واز همه علنا این را خواستم و یکی از دوستانم هم این شرایط را قبل از مسافرتم به آلمان برای من مهیا کرد.
زیبا ناوک 21.10.12
یکی از روزها امام خمینی به طلاب فرمودند: « سعی کنید تا جوان هستید خصلت های بد در وجودتان ریشه ندواند ، زیرا با گذشت عمر این خصلت ها راسخ می شود و انسان به حالی می رسد که رهایی از دست این خصلت ها امکان پذیر نیست. تا جوان هستید به عبادات و خصلت های خوب ، خودتان را عادت بدهید».
ReplyDeleteبرداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج5 ، ص 189
اخه این مشاوره است تو به این آدم دادی؟ اگه خونوادش بلایی سرش بیارن تو جواب گویی؟ فکر می کنی اینم مثل خودت تو آلمان زندگی می کنه؟ در ضمن خانمی که اومدی از زیبا ناوک در خواست مشاوره کردی بهتره بری با یه مشاور درست حسابی حرف بزنی
ReplyDelete