پویا از ترکیه دعوت به رواندرمانی و نظردهی جمعی

سلام من یک همجنسگرا هستم. رابطه من با پارتنرم مدتی هست که رابطه باز شده. من با پارتنرم که با هر کسی که بخواهد سکس کند و یا چت کند و یا عکس سکسی بدهد و یا حتی چت سکس کند مشکلی به هیچ عنوان ندارم و اینکه تا الان پارتنرم با کسی هم سکس داشته و حتی چت سکسی هم میکند در صورتی که اگر من کارهای او را بخواهم بکنم به صورت غیر علنی واکنش نشان میدهد به نظر شما باید چکار کنم؟ من دوست دارم همچنان رابطه ما باز باشد. با مهر…پویا

جواب زیبا ناوک: پویا! حسادت یک حس کاملا طبیعی در هر فردی است که در هنگام ترس انسان از امکان تبدیل » بودی» به «نبودی» خودش را نشان می دهد و فرد را به حرکت و واکنشی در برابر عامل آن وامی دارد. بحث، ارزش گذاری و درست و نادرست بودن این رفتار نیست بلکه این اشاره ای ست به خاستگاه حس حسادت!
حال اینکه دوست یا پارتنر تو در برابر روابط تو واکنش حتی به صورت غیرعلنی نشان می دهد این مشکل اوست نه تو! و سعی نکن که رفتارهای دیگران را تغییر بدهی یا حتی دنبال چرائی و چگونگی و … آنها باشی چرا که تو در درجه اول مسئول رفتارهای خودت ورفع ناراحتی های درونی خودت هستی نه دیگران!
این نکته را متذکر شدم تا جایگاه برخورد درست به قضیه را پیدا کنی!
حال من سوال ترا از یک زاویه دیگری طرح می کنم که چه باید کرد تا تو از رفتارها و واکنش های حسادت بار پارتنرت اذیت نشی؟
برای رفع این معضل تو باید ابتدا این حق را درونا برای خود به رسمیت بشناسی که آزادی در هر رابطه ای با هر کس، از گفتگوی ساده گرفته تا سکس و اساسا هر نوع رابطه ای با هر محتوائی که این امر در همه زمینه های زندگی صدق می کند.
اما این آزاد بودن فقط در کلام نیست بلکه حقی است که تو باید برای واقعیت بخشیدن به آن در همه ابعاد زندگی ات برایش هزینه های زیادی بپردازی و تنها با انتظار داشتن از دیگران و با نصیحت کردن آنها به این حق خودت نخواهی رسید.
باید متذکر شوم که قالب ازدواج یا زندگی مشترک با هم به صورت پارتنری، با آزادی و عشق آزاد در یک تناقض بزرگی است حتی اگر در این قالب ها روشنفکرترین و آزاداندیش ترین انسانها قرار گیرند. بدین صورت که خود این قالبها و چارچوبها، بر اساس تعهدات و قید و بندهاست و در بطن خود مالکیت خصوصی و مالکیت فردی و من و من و مال من و مال من ها را تقویت می کند. آلترناتیو عشق آزاد و باز در یک رابطه باز و آزاد می تواند معنای خود را بطور واقعی نشان دهد نه در یک رابطه بسته و با قید و بند.
پس چارچوب ها و قالب ها باید تغییر کنند و کسی جز خودت نمی تواند تغییردهنده این چارچوب ها باشد!
برای عملی ساختن این آلترناتیو آزاد و باز خودت باید بانی و مدافع چندهمسری باشی و روابط مختلف را تجربه کنی و همزیستی علنی و آشکار نیز با آنها داشته باشی و سعی کنی که همه این روابطت را نیز با هم آشنا کنی تا با همزیستی و زندگی مشترک با آنها در یک خانواده بزرگتر و وسیعتر امکان بروز رشک و حسد را نیز به حداقل برسانید. نه اینکه تو تنها با یک پارتنر زندگی کنی بعد هم از پارتنرت بخواهی که رفتارهای ترا در آن سیستم و قالب بپذیرد و تحمل کند. نه! این عملا مشکل سازست و پرواضح که پارتنر تو ناراحت خواهد شد در برابر به خطر افتادن «بود» خودش واکنش نیز نشان خواهد داد حتی تا حد جدائی!
اگر خواهان رابطه آزاد و باز هستی، باید پیه اینها را به تنت بمالی و اینها همان هزینه هائی هست که گفتم. تو نمی توانی برای رسیدن به خواسته و آرزوی خودت، عدم همکاری و عدم پذیرش دیگران را عامل بدانی. نه! تو این را می خواهی! پس برای آن هم خودت باید زحمت بکشی. برای نمونه من می توانم از زندگی خودم برایت بگویم که برای همین عشق آزاد و آزادی خودم در روابطم چه تاوان های سنگینی پرداخته ام و چه سختی ها کشیده ام، چه عزیزانی را از دست داده ام و …. اما با تمام این رنج ها و سختی ها باز هم همیشه تکرار کرده ام که بله! می ارزید به قیمت آزادی ام!
در این رابطه ترا رجوع می دهم به شعر «ازدواج دیگر هرگز!» و «من همسرانم را دوست دارم» از کتاب عادتی؟! عادتی؟! عادتی؟! زیبا ناوک که به این قالب ها و تناقضات آن با عشق آزاد پرداخته است.
زیبا ناوک 21.1.2013