علی از تهران دعوت به روان درمانی گروهی و نظردهی جمعی
من دچار مرض جنسی هستم که خیلی آزارم میده و میدونم با کارم دیگران رو هم آزار میدم ولی دست خودم نیست نمیتونم ازش جدا بشم اون هم اینکه تو شلوغی دوست دارم به دیگران بچسبم واقعا عذاب وجدان دارم از اینکه دیگران رو اذیت میکنم خواهش می کنم یه راه حالی جلو پام بذارید تا از شر این عادت بد خلاص بشم
جواب زیبا ناوک: علی عزیز! نیاز به تماس بدنی از نیازهای کاملا طبیعی و نرمال ما انسانها می باشد بطوری که حتی زیباترین حالت برای نوزاد، ارتباط بدنی و تماس با بدن مادرست و بعد از آن با پدر و نزدیکان و ... و این نیاز انسان به عنوان یک موجود اجتماعی خود را در رفتارهائی مانند دست دادن، بوسیدن، در آغوش کشیدن و .... نشان می دهد. وقتی این نیاز و احساس در سنین مختلف رشد انسانی به خوبی برآورده نشود، کمبود آن در مراحل بعدی
خود را به صورت انرژی فشرده نشان می دهد.
خود را به صورت انرژی فشرده نشان می دهد.
در این رابطه یک تجربه شخصی خودم را بیان می کنم. من حدود شانزده سال پیش در بیمارستان روانی میمنت با یک دختر 16-17 تازه عروسی روبرو شده بودم که او را از یک روستائی به آنجا برای معالجه فرستاده بودند و او در بخش بیماران به اصطلاح زنجیری بود. این دختر جوان مرتب جیغ و فریاد می کشید و حرفهای رکیک می زد. من خیلی دوست داشتم از نزدیک با او حرف بزنم. بلاخره در یک فرصتی من کوتاه، توانستم با این دختر تنها صحبت کنم. او از من با حالت التماس می خواست که برایش کرست و لباسهای تنگ بیاورم. او می گفت که دوست دارد لباس هایش او را فشار دهند. آنقدر از این حالت دختر روستائی زیباروی ناراحت شدم که کرست خودم و شلوار استرجی که داشتم را به او هدیه کردم. او خیلی خوشحال شده بود ولی اینها هنوز نیاز او را کامل ارضا نمی کرد یک بار دیگر که او را دیدم این دختر با تمام وجودی که مملو از نیاز بود مرتب تکرار می کرد: منو بکنید! منو بکنید! فشارم بدید! تروخدا منو بکنید! منو فشار بدید.....
این بار حالت من دیگر از تاثر گذشته بود و با چشمان گرد شده و متحیر عمیقا درگیر او شده بودم که خدااااااااااایا من برای این دختر چی کار کنم؟ از شدت فکر به نیاز او داشتم دیوانه می شدم. بلاخره تصمیمی گرفتم که می دانستم می تواند پیامدهای وحشتناکی برای خودم داشته باشد ولی دل به دریا زدم و به یکی از دوستانم در آن بیمارستان گفتم: مریم! چند دقیقه ای مراقب باش کسی از پرستارها یا مسئولین بیمارستان نیاید تا من برای این دختر کاری بکنم! و فوری از دستکش های یک بار مصرف بیمارستان که برای توشه واژینال یا توشه رکتال یعنی معاینه واژن یا مقعد بیماران استفاده می کردیم برداشتم و به دختر روستائی که روی تخت اینور و آنور می چرخید و مرتب می گفت: منو بکنید! منو بکنید! فشارم بدید! تروخدا منو بکنید! منو فشار بدید..... گفتم حالا آماده شو من می خوام ترا بکنم! شورتت را در بیار!
دختر با خوشحالی شورتش را در آورد خیلی برایم سخت بود هر چند در مدتی که دوره زنان و زایمان می دیدم شاید بیش از صد بار در بیمارستان توشه واژینال کرده بودم ولی این بار انگیزه و حالتش برایم کاملا فرق می کرد و احساس عجیبی داشتم برای همین چشمانم را بستم و دو تا انگشتم را در کوس این دختر جوان کردم و فشار دادم. حالت خوشی به او دست داده بود احساس کردم که ارضا شد. از ترسم که ممکن است پرستاران متوجه من بشوند زود دستکش ها دور انداختم و از اتاق خارج شدم و دیگر هم آن دختر را ندیدم. کار بسیار غیرعادی کرده بودم ولی درونا احساس خوبی داشتم و به بهای آرامش این دختر روستائی قشنگ تمامی تاوان ها هم می ارزید.
با این داستان علی عزیز! بر این نکته در باره تو صحه می گذارم که این نیاز به تماس بدنی و نزدیکی عاطفی و عشقی که کانال آن بدن های انسانهاست در تو نیز سرکوب شده است و مترصد فرصتی است که خود را نشان دهد که با ملاحظه کوچکترین امکان، فوران کرده و فشار خود را با مالیدن و فشار دادن خود به دیگران بویژه جنس مخالف خود را نشان می دهد.
اولین گام درستی که برداشتی دوست عزیزم این بود که این نیاز خودت را بیان کردی حتی در یک صفحه اینترنتی و برایش راه حل می خواهی. پس تو در مسیر بصیرت و insight به نیازها و کمبودها و نارسائی های روحی روانی خود هستی که این خود نصف راه درمان است.
دومین گام کمک کننده به تو بیان و ابراز آن شفاهی در حضور دوستان و نزدیکانت هست و طلب همکاری آنها در رفع این خواسته! صریحا برو به مادرت بگو که ترا در آغوشت بگیرد و ترا فشار دهد و اجازه دهد که فشارش بدهی و حتی بدنش را لمس و نوازشش کنی حتی در کمترین حد صورت به صورت، همین طور از نزدیکان دیگر بخواه که ارتباط بدنی شان را با تو زیاد کنند. من حتی از پدرم خواسته بودم به جای هر هدیه ای اجازه دهد وقتی می خواهم دستش را در دستم بگیرم آن را از من دور نکند که قبول کرده بود.
به خانم های فامیل و دوستان و نزدیکانت هم پیشنهاد بده که حاضری رایگان ماساژشان بدهی و سعی کن در این ارتباط بدنی حرمت و احترام به خواسته و نیازهای آنها را هم حفظ کنی و ابدا بدون رضایت قطعی آنها سعی نکنی آنها را تحریک صرفا جنسی بکنی و در مراحل اول اکتفا کن به ماساژ و تماس بدنی در قسمت های نسبتا خنثی بدن از نظر جنسی مثل گردن و پشت و دستان و پاها و هیچ اصراری در نزدیک شدن به قسمت های محرک بدن از نظر جنسی مانند پستان ها، ران و ناحیه تناسلی نداشته باش. به این فکر کن که حفظ درازمدت یک رابطه لذت بخش بسیار مهم تر و باارزش تر از رسیدن به یک لذت لحظه ای یک طرفه است.
یک تمرینی را هم به تو توصیه می کنم که سعی کن از دوستان مختلف خودت بویژه جنس مخالفت داوطلبانی برای آن پیدا کنی. از یک دقیقه تا 5 دقیقه تمرین در دست هم گرفتن را با هم داشته باشید و در حین این تمرین بیشتر به چشمان همدیگر نگاه کنید. از آنجائی که این تمرین راحت نیست پاز و آنتراکت هائی هم در حین این دقایق به خود بدهید تا بدون فشار روحی این تمرین به ظاهر ساده پیش برود.
زیبا ناوک 22.3.2013
0 دیدگاه:
Post a Comment